Get Mystery Box with random crypto!

سش شدم و وقتی که رفت سمت شلوارم، منم همینجور که شلوارش رو در م | Rezult Bi

سش شدم و وقتی که رفت سمت شلوارم، منم همینجور که شلوارش رو در می آوردم از بالا تا پایین بدن زیباش رو بوسیدم و وقتی توی بغلم خودش رو رها کرد با تمام وجود بغلش کردم، توی این مدتی که از عقدمون گذشته بود برای اینکه توی خانواده رسم نبود که زوج تا قبل از مراسم ازدواج باهم نزدیکی داشته باشن خیلی میترسیدیم و مراقب بودیم. ولی مگر میشد ما دو تا همدیگه رو لمس کنیم و جلوتر از این نریم، شعر پنبه یادمه که اون شب از فشاری که به جفتمون اومد نزدیک بود موتور بسوزونیم، آهسته در گوشش گفتم عزیزم من دیگه طاقت ندارم اونم گفت منم همینطور، ولی خودمون جواب درخواستمون رو میدونستیم و اون چیزی نبود جز اینکه باید بخوابیم، من که خیلی کتاب شعر می خوندم همون لحظه یاد شعر مولوی افتادم که میگه پنبه را پرهیز از آتش کجاست، یا در آتش کی حفاظست و تقاست و گفتم مگر میشه آتش و پنبه رو کنار هم بذارن و اتفاقی نیافته، خلاصه اون شب تصمیم گرفتیم جوری که کسی متوجه نشه و خودمون هم حسابی مراقب که بچه دار نشیم اولین نزدیکیمون رو انجام بدیم، ولی توی خونه ی اونها این کار ممکن نبود برای همین قرار گذاشتیم که بریم خونه ی ما و اونجا به آرزومون برسیم، وقتی روز بعد وارد خونه ما شدیم دخترعمه هام که اونجا بودن کلی برامون کل کشیدن و شادی کردن، اون شب بعد از صرف شام رفتیم توی مهمون خونه و جامون رو پهن کردیم، همین که رفتیم زیر لحاف همدیگه رو به آغوش کشیدیم، و من شروع کردم ذره ذره تمام بدن زیبای مریم رو با لبام لمس کردن جوری که تمام موهای طلایی بدنش که هرگز دیده نمیشدن رو جوری سیخ کرده بودم که با لبام لمسشون میکردم، و مریم هم آهسته آه می‌کشید، همینجور که به منطقه ی معطر کسش نزدیک میشدم ناله هاس بلند تر و بلند تر میشد، وقتی لبه های صورتی کسش جلوی چشام قرار گرفت، آروم لبه های کسش رو باز کردم و چوچولش رو که شق شده بود دیدم و ناخودآگاه زبونم رو آروم بهش مالیدم، وقتی زبونم از روی چوچول صورتیش رد میشد، بدنش میلرزید و این لرزش من رو تحریک می‌کرد که دوباره زبونم رو از روی چوچولش رد کنم و این لرزش رو،مجدد حس کنم، انگار توی فضا معلق بودیم، اینقدر تحریک شده بود که دیدم داره من رو برعکس میکشه رو خودش که اونم کیر من رو که حالا مثل شق شق شده بود بخوره، وقتی زبونش رو روی کیرم حس کردم جوری شق کردم که ناخودآگاه شدت و سرعت لیس زدن چوچول رو زیاد کردم و مریم هم با تمام توان داشت کیرم به ساک میزد که یهو توی یک آن جفتمون با هم ارضا شدیم و تمام آبم توی دهن قشنگش خالی شد و هر کدوم یه طرف بی حال افتادیم.
نوشته: امیر
@codexsghko_1_2