Get Mystery Box with random crypto!

Rezult Bi

Logo de la chaîne télégraphique codexsghko_1_2 - Rezult Bi R
Adresse du canal : @codexsghko_1_2
Catégories: Contenu pour adultes (18+)
Langue: Français
Abonnés: 19.80K
Description de la chaîne

چنل اصلی 👇😍
@codexsghko_1_2

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


Les derniers messages 3

2023-05-06 10:37:18 که لباش با گوشم داشت و لحن صداش و حرارت نفساش قشنگ یجوری شدم! قلقلکم اومد سرمو تکون دادم و گفتم واااییییی نکن
دستم اوردم بالا گذاشتم رو گوشم تا خواستم یکم بمالمش که اون حس قلقلک از بین بره دستمو گرفت کشید عقب! گفتم چرا خب؟!
مینا: همینجوری
انگشتاشو کشید لای موهام و خودش با اون دستای ســکـ سیش گوشمو مـاسـاژ داد، صورتم کج بود لپم رو زمین، بعد که یکم انگشتاشو کشید رو صورتم و با ابروهام بازی کرد سرشو نزدیک‌تر کرد و لپم رو بوسیـد، بوسـه ی شیرینی بود، خیلی آروم و رمانتیک لباشو چسبوند رو لپم و سی چهل ثانیه ای طول کشید!
چشامو بستم و گفتم یدونه دیگه یدونه دیگه
انگشتاش کشید لای موهام و گفت: یدونه چی؟
من: بوسـم کن
دوباره لباشو چسبوند به لپم این بار طولانی تر از قبلی، یجور خاصی آرامش‌بخش بود البته اینم که بدنم زیر حجم تنش بود هم بی تاثیر نبود
از چند دقیقه قبل آروم تر شده بودم، اون حس هیجان و حـــ ــشر کمتر شده بود ولی متاسفانه نذاشت زیاد طولانی بشه!
کم کم داشت خودشو مثل مار تکون میداد و پایین تنه‌ش رو باســـ ــنم منقبض میشد و بهم فشار میداد، این مدلی نه دیده بودم نه شنیده بودم آروم گفتم خوبی؟
گردنمو آروم بوسید و گفت هیسس هیچی نگو
دیگه چیزی نگفتم ولی تو دلم گفتم خداروشکر کـــ ــیر نداره!
ساکت و بی حرکت به شکم خوابیده بودم، ولی حرکات مامان رو پشتم هر لحظه داشت جالب تر میشد!
با دستاش بازو و شونمو فشار میداد گاهی هم چنگ میگرفت ولی انقد هیجان انگیز بود که صدام در نمی اومد دلم میخواست راحت باشه هر کار دلش میخواد بکنه، ولی فقط کاش چنگ بود! یهو گردن یا استخونای کتفمو گاز میگرفت که درد ناجوری داشت، البته گاهی هم لپش می‌کشید رو شونم که نرم بود و لذتبخش!
سینـه‌ش چسبیده بود به کمرم، سوتیـن داشت ولی سوتیـن نرمی بود، دوتا چیز نرم رو کمرم که با تکون خوردنای سرش چپ و راست میشد، یکم پایین‌تر از سینـه اینم قشنگ‌تر بود!
تاپش رفته بود بالا شکم لخـــ ــتش چسبیده بود به گودی کمرم، وقتی نفس میکشید بالا پایین میشد قشنگ حس میکردم نافش کجاست!
چشامو بستم و خودمو کامل در اختیارش گذاشته بودم که هر کار میخواد بکنه
دقیقا بدنش موازی با بدنم نبود، کمی پایین تر میشه گفت رو تپل باســـ ــن سمت راستیم بود، وقتی پایین تنه رو تکون میداد چوچــول و کبـــ ــصش محکم به باســـ ــنم مالیده میشد! اولاش فقط ی چیز نرم بود ولی یکم که گذشت راحت تر تکون میخورد، خیس شدن باســـ ــنم حس میکردم و لیز خوردنش خیلی حال میداد
ی پاش کنارم رونم بود و هی فشارش میداد به پام ولی اون یکی پاشو خیلی جابجا میکرد! میذاشت وسط پام و ی پامو از دو طرف با پاهاش فشار میداد، بعد کلا میبرد اونور دوتا پاهام بین پاهاش قرار میگرفت
چند دقیقه ای ترکیب همه اینا داشت رخ میداد، وحشتناک حال قشنگی بود تا اینکه با صدای لرزان آروم نزدیک گوشم گفت: اذیـت، نیستی؟
یکم داشت میلرزید وقتی با این لحن این سوال ازم پرسید یجوری شدم، هیچی عادی نبود آروم گفتم: ویییی نه عشقم راحت باش
وقتی دید منم ی کوچولو لرزیدم لرزشش بدتر شد
( کلمه " وسترن میدنایت " یا " نیمه شب غربی " را در اینـستاگــ ــرام سـرچ کنید ادامه داستان و عکس های مربوطه اونجا هست)
آیـــدی: WesternMidnight
لپش چسبیده بود به شونه‌م و نفس نفس که میزد همش میخورد به پوستم، خودش روم تکون میداد و بازو هامو چنگ میگرفت
موهاش پخش بود رو گردن و گوش و صورتم! جر خوردم تا بخاطر قلقلکم که می اومد تکون نخورم ولی بالاخره ارضـــ ــا شد، نمیدیدم پایین چه اتفاقی افتاده ولی باسنم خیس خیس شده بود! داغ لزج و لیز
ی حـال و
966 views07:37
Ouvert / Commentaire